گفته میشود والدین بهترین الگو برای فرزندان خود هستند، زیرا کودکان از سنین پایین تحت تأثیر کارهایی که والدین انجام میدهند قرار میگیرند. بنابراین، هر حرف و عمل والدین نسبت به فرزندانشان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وقتی بچهها کوچک هستند، والدین میتوانند آنها را از باران و باد محافظت کنند، اما اگر والدین همیشه با هم دعوا کنند و همدیگر را سرزنش کنند، این موضوع به طور جدی بر روانشناسی کودک تأثیر میگذارد. حتی آسیبهای روانی میتواند کل زندگی کودک را تحت تأثیر قرار دهد و یک وسواس فراموشنشدنی ایجاد کند.
داستان خانم یانگ، تقریباً ۷۰ ساله در چین، یک نمونه بارز است. خانم یانگ پسری به نام شیائو لی دارد که امسال بیش از ۴۰ سال سن دارد اما هنوز ازدواج نکرده است. اگرچه او با دو دوست دختر قرار گذاشته است، اما هر وقت صحبت از ازدواج میشود، پسر خانم یانگ عصبانی میشود و پیشنهاد جدایی میدهد.
آقای تیئو لی بیش از ۴۰ سال سن دارد اما هنوز نمیخواهد ازدواج کند.
اگرچه شیائو لی میدانست که کارهایش غیرمسئولانه است، اما نمیتوانست کار دیگری انجام دهد. او به دلیل ازدواج ناموفق والدینش از ترس از ازدواج رنج میبرد. او همیشه میترسید که نتواند زندگی شادی برای همسر و فرزندانش فراهم کند و باعث رنج دختران دیگران شود.
مشخص است که شوهر خانم دونگ سالها پیش فوت کرده است. وقتی او زنده بود، این زوج به ندرت با هم کنار میآمدند. شوهر خانم دونگ خشن، تندخو و زیاد مشروب میخورد. او اغلب همسرش را کتک میزد. در مورد خانم دونگ، او همیشه بیش از حد با شوهرش مدارا میکرد. هر بار که شوهرش کتک میخورد، او فقط آن را میپذیرفت. وقتی شوهرش از کتک زدن او خسته میشد، او بیسروصدا میرفت تا دارو به او بزند.
بعدها، وقتی تیئو لی بزرگ شد، شاهد کتک زدن مادرش توسط پدرش بود. او بارها سعی کرد مداخله کند اما موفق نشد. در تمام دوران کودکیاش، بزرگترین آرزوی تیئو لی این بود که والدینش مانند والدین دیگران یکدیگر را دوست داشته باشند. حتی اگر آنها یکدیگر را دوست نداشتند، نباید همیشه با هم بحث کنند. تیئو لی همچنین به مادرش توصیه کرد که طلاق بگیرد زیرا ازدواج والدینش بسیار وحشتناک بود. با این حال، خانم دونگ همیشه آن را میپذیرفت و حرفهای پسرش را نادیده میگرفت.
وقتی پدرش فوت کرد، زندگی برای مادر و پسرش بهتر و آرامتر شد، اما این به آن معنا نبود که آسیب روحی و ترس دوران کودکی تیو لی از بین رفته باشد. هر بار که خانم دونگ او را به ازدواج ترغیب میکرد، تیو لی بدخلق میشد و یک بار هم دلیلش را به مادرش گفت.
خانم لی با شنیدن اعتراف پسرش، به شدت پشیمان شد و به گریه افتاد. او هرگز انتظار نداشت که ازدواج اشتباهش چنین تأثیری بر پسرش بگذارد. خانم دونگ با ناراحتی به خودش اعتراف کرد: «شاید من به عنوان یک مادر شکست خوردهام...»
والدینی که این کار را اغلب انجام میدهند، ضریب هوشی فرزندانشان را کاهش میدهند.
منبع






نظر (0)