قبل از ابداع اصطلاح هوش هیجانی (EQ)، بهره هوشی (IQ) مهمترین عامل در تعیین موفقیت یا شکست یک فرد در نظر گرفته میشد. اعتقاد بر این بود که افرادی که بهره هوشی بالایی دارند، دستاوردهای بیشتری نسبت به افرادی که بهره هوشی پایینی دارند، دارند. با این حال، همه افراد باهوش توانایی موفقیت را ندارند.
محققان کمکم دارند متوجه میشوند که تکیه صرف بر بهره هوشی (IQ) کافی نیست. در سال ۱۹۹۵، دنیل گلمن، دانشمند مغز و رفتار، خاطرنشان کرد که بهره هوشی (IQ) تنها ۲۵٪ از موفقیت را تشکیل میدهد، در حالی که هوش هیجانی (EQ) عاملی است که ۷۵٪ از موفقیت را تشکیل میدهد. EQ در اینجا به توانایی درک، تشخیص، ارزیابی و کنترل احساسات خود و دیگران اشاره دارد.
در برخی آمارهای دیگر که عوامل بیشتری دارند، موفقیت بر اساس ۲۰٪ مهارتهای حرفهای و ۲۰٪ بهره هوشی (IQ) است، در حالی که ۶۰٪ باقیمانده کاملاً به بهره هوش هیجانی (EQ) بستگی دارد.
یعنی افرادی که EQ بالایی دارند، توانایی درک خود و احساسات و افکار اطرافیانشان را دارند. بنابراین، آنها میدانند چگونه احساسات خود را کنترل کنند، روابط سالمی با دیگران برقرار کنند و در همه موقعیتها به راحتی سازگار شوند.
فردی که هوش هیجانی بالایی دارد نه تنها سخت کار میکند، بلکه به دیگران نیز نشان میدهد که کار را به خوبی انجام داده است. عکس تصویری
در اینجا پنج قانون ساده وجود دارد که افراد با هوش هیجانی بالا اغلب آنها را به کار میبرند:
۱. شغل ثابتی وجود ندارد، فقط توانایی ثابتی وجود دارد
اخیراً، در بزرگترین سایت پرسش و پاسخ چین، ژیهو، یک کاربر اینترنتی پرسید: «من دو فرصت شغلی دریافت کردم. کار در یک شرکت خارجی سه برابر بیشتر از کار در یک شرکت دولتی درآمد دارد. کدام یک را باید انتخاب کنم؟»
در میان صدها نظر، اکثریت به این شخص توصیه کردند که به دلیل ثبات آن، به یک شرکت دولتی بپیوندد.
اصطلاح «شغل پایدار» دو معنی دارد: اول اینکه از بیکاری نمیترسید، دوم اینکه میتواند نیازهای زندگی را به طور کامل تأمین کند. با این حال، داشتن یک شغل پایدار به این معنی نیست که صرفاً داشتن آن شغل باعث میشود بدون هیچ نگرانی و با خیال راحت بخوابید.
در این دنیا چیزی به نام شغل پایدار وجود ندارد. چیزی که ما واقعاً به آن نیاز داریم، توانایی کسب درآمد پایدار است. و پشت توانایی کسب درآمد پایدار، یادگیری، یادگیری بیشتر، یادگیری همیشگی است.
اگر میخواهید خودتان را برای تبدیل شدن به یک متخصص با ظرفیت پایدار آموزش دهید، همیشه باید از خود بپرسید که آیا چیز جدیدی یاد گرفتهاید و دانش خود را گسترش دادهاید یا خیر.
چیزی که شما را به سمت تغییر سوق میدهد، اعتماد به نفس، توانایی غیرقابل جایگزین و شجاعت برای خروج از منطقه امن، تجربه چیزهای جدید و پذیرش چالشها است.
۲. خودتان را با پروژههای بزرگ به چالش بکشید
در یک محیط اداری، وظایف کوچک و بیاسم و رسم کم نیستند. اگر همیشه این کارها را انجام دهید، حرفهتان برای همیشه راکد خواهد ماند، زیرا هرگز جرات نمیکنید «از ساحل دور شوید».
شما انجام کارهای کوچک را از روی عادت یا به این دلیل که نمی خواهید تحت فشار جدیدی قرار بگیرید، می پذیرید، اما هرگز جرات نخواهید کرد که از منطقه امن خود خارج شوید.
اگر یاد نگیرید که خودتان را با کارهای بزرگتر به چالش بکشید و دائماً برای نقشهای جدید تلاش کنید، این «دام» حتی شما را گرفتار خواهد کرد.
خودسازی دشوار است، اما ماندن در یک شغل برای همیشه، کاری نیست که همه بتوانند انجام دهند؟
۳. در محل کار، «نظم و انضباط، قدرت است»
خیلیها فکر میکنند گوش دادن به حرف کسی، نشان از چاپلوسی او نسبت به مافوقش است، بنابراین سعی میکنند او را کوچک و مسخره کنند. با این حال، اگر به تجربهی پیشکسوتان تکیه نکنید، خوب درس نخوانید و با ارشدان خود ارتباط برقرار نکنید، نمیتوانید کارتان را به خوبی انجام دهید.
هر کسی که در موقعیت رهبری قرار دارد، باید دورهای از یادگیری از کسانی که پیش از او بودهاند را بگذراند. برای تبدیل شدن به یک فرد شایسته، باید از افراد ارشد خود بیاموزد و از آنها مشاوره بگیرد.
در محل کار، بسیاری از مردم این حقیقت را درک نمیکنند. آنها ممکن است با همکاران خود به خوبی همکاری کنند اما همیشه نسبت به رئیس خود نفرت نشان میدهند، بنابراین در محل کار ناکارآمد هستند.
با این حال، اگر همیشه در چنین حالت ستیزهجویانهای باشید، نمیتوانید روی کارتان تمرکز کنید و خودتان را بهبود ببخشید.
شما انجام کارهای کوچک را از روی عادت یا به این دلیل که نمیخواهید تحت فشار جدیدی باشید، میپذیرید، اما هرگز در تمام زندگیتان جرات نمیکنید از منطقه امن خود خارج شوید. عکس تصویری
۴. شما باید توانایی خود را به دیگران ثابت کنید.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، «ساکت نمینشینند و همه چیز را تحمل نمیکنند» بلکه سخت کار میکنند و میخواهند نتایج کار خود را به دیگران ثابت کنند.
نحوهی کار شما به اندازهی نتایجی که رئیستان میبیند اهمیت ندارد.
بنابراین، ارائه تصویری مثبت از خودتان در مورد کاری که در محل کار انجام میدهید، به افراد کمک میکند تا شما را متفاوت ببینند و شخصاً به شما انگیزه دهند.
۵. از آبروریزی نترسید
هیچکس نمیخواهد مورد انتقاد یا تحقیر همکاران یا مافوقهایش قرار گیرد. بنابراین، بسیاری از افراد وانمود میکنند که شایسته هستند، در حالی که در واقع قادر به انجام کار نیستند.
اگر به نظرات دیگران برای تغییر گوش ندهید و تلاش نکنید، توانایی و حرفه شما پیشرفت زیادی نخواهد کرد.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند اغلب نگران ظاهر خود در محل کار نیستند. زیرا میدانند که محدودیتهای زیادی دارند و هنوز برای پیشرفت نیاز به کسب دانش و تجربه بیشتر دارند.
آنها همچنین درک میکنند که مافوقها یا شرکا به عزت نفس یا اعتبار آنها اهمیتی نمیدهند، بلکه فقط به کارایی و نگرش آنها در محل کار اهمیت میدهند.
در محیط کار، نه تنها داشتن ظرفیت کاری لازم است، بلکه گاهی اوقات فصاحت، دوراندیشی، هوش هیجانی و استراتژی نیز ضروری است.
با فصاحت و بلاغت خوب، میتوانید آنچه را که میخواهید بگویید به شکلی بیان کنید که طرف مقابل دوست دارد بشنود و در عین حال محبت متقابل را حفظ کنید، به طوری که دیگران بتوانند شما را درک کنند و شانس مذاکرات موفق را افزایش دهند.
با دوراندیشی، میتوانید بفهمید که اوضاع به کجا میرود، کلید قفلگشایی آن را پیدا کنید و با نصف تلاش، دو برابر نتیجه بگیرید.
الگوها و استراتژیها به شما این امکان را میدهند که در مسیر درست بمانید و اعتماد دیگران را جلب کنید.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/nguoi-eq-cao-co-5-quy-tac-lam-viec-khien-ho-luon-duoc-de-cao-trong-dung-172240925150121239.htm
نظر (0)