Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

پشت شلوغی و هیاهوی امرار معاش

(Baothanhhoa.vn) - آنها مردمان خاموش در شلوغی و هیاهوی امروزی هستند، که در هر جاده‌ای در سپیده دم، یا در ظهر گرم تابستان، قطرات عرق و رد پا به جا می‌گذارند... با اینکه می‌دانند کار سختی است، اما پشت سرشان خانواده، همسر و فرزندانشان هستند، بنابراین همه تلاش می‌کنند و سعی می‌کنند بر آن غلبه کنند.

Báo Thanh HóaBáo Thanh Hóa05/07/2025

پشت شلوغی و هیاهوی امرار معاش

باربرها سخت مشغول کار در گوشه بازار. عکس: تران هانگ

ساعت ۳ بعد از ظهر، در گرمای سوزان روزهای تابستان، آقای ترین ون لوی از کمون هوانگ تان در بازار عمده فروشی سبزیجات، میوه‌ها و مواد غذایی دونگ هونگ (بخش هاک تان) حاضر شد تا شیفت بارگیری کالاها را شروع کند. او پشت و شانه‌هایش را خم کرده بود تا کیسه‌های پیاز و سیر به وزن ده‌ها کیلوگرم را به سمت غرفه‌اش حمل کند. با بیش از ۱۰ سال کار به عنوان "کولی"، شانه‌هایش گود افتاده و دستانش مانند سنگ پینه بسته است. آقای لوی در حالی که کیسه را روی شانه‌اش می‌گذاشت، گفت: "هر روز از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۹ شب کالاها را بارگیری می‌کنم و حدود ۲۵۰،۰۰۰ دونگ درآمد دارم. خوشحالم که کار دارم. هر روز تعطیل، نگرانی برای روز بعد است."

همسرش وقتی فرزندانش کوچک بودند بر اثر یک بیماری جدی درگذشت. آقای لوی بار بزرگ کردن دو فرزندش را با کار سخت خود، چه در آفتاب و چه در باران، به دوش کشید. «فقط امیدوارم فرزندانم خوب درس بخوانند و مجبور نباشند مانند پدرشان کار یدی انجام دهند.» در شلوغی و هیاهوی زندگی، افرادی مانند آقای لوی همیشه بی‌سروصدا زندگی می‌کنند و با عرق جبین و سختی خود برای ساختن خانه تلاش می‌کنند.

ساعت ۴ صبح، وقتی که تمام روستا هنوز بیدار بودند، خانم نگوین تی هائو، اهل کمون تو بین، سوار موتورسیکلت قدیمی‌اش بود و آن را با سبدهایی پر از جک‌فروت، جوانه‌های بامبوی آب‌پز، چای سبز، لیچی، موز... که از بعدازظهر قبل از خانه‌های روستا جمع‌آوری شده بود، پر می‌کرد. خانم هائو لبخند زد و گفت: «هر فصل محصول خودش را دارد، هر کسی در روستا چیزی داشته باشد، با من تماس می‌گیرند تا بروم و آن را بگیرم، کمی از هر کالا یک کامیون کامل می‌شود.» دستانش هنوز ماهرانه سبدها را قبل از حرکت می‌بست.

خانم هائو گوشه کوچکی از بازار عمده‌فروشی میوه و تره‌بار دونگ هوئونگ را برای نمایش کالاهایش انتخاب کرد و بین غرفه‌های سبزیجات، چرخ‌دستی‌ها، تماس‌ها و چانه‌زنی‌ها پرسه می‌زد. از زمانی که هوا هنوز مه‌آلود بود تا ظهر، خانم هائو با پشتکار هر بسته چای و خوشه موز را عرضه می‌کرد. در روزهای خوش‌شانس، کالاها ساعت ۱ بعد از ظهر زودتر فروخته می‌شدند، بنابراین او هنوز وقت داشت تا برای خرید یک کیسه برنج و مقداری غذا به آنجا سر بزند. اما در روزهای خلوت، کالاهایش را جمع می‌کرد، به سرعت آنها را به مناطق صنعتی منتقل می‌کرد و جلوی دروازه‌ها منتظر می‌ماند تا بقیه را بفروشد.

خانم هائو در حالی که به خوشه‌های موز و ده‌ها بسته چای سبز که هنوز روی گاری بودند نگاه می‌کرد، گفت: «در روزهای شلوغ، ساعت ۳-۴ بعد از ظهر خسته به خانه می‌رسم. اگر باران ببارد، کلی پول از دست می‌دهم. اما اگر یک روز مرخصی بگیرم، خانواده‌ام یک وعده غذایی را از دست می‌دهند، بنابراین مجبورم به کارم ادامه دهم.»

در اواسط یک بعد از ظهر داغ تابستانی، زمانی که بسیاری از مردم به دنبال جایی برای فرار از گرما هستند، خانم نگوین تی نگا، کارگر شرکت سهامی عام محیط زیست و ساخت و ساز شهری، هنوز با کامیون زباله قدیمی خود سخت کار می‌کند و آن را از هر خیابان عبور می‌دهد. او با پیراهن آستین بلند، کلاه مخروطی، ماسک و روسری ضد آفتاب، به سرعت هر کیسه زباله‌ای را که در دو طرف کامیون آویزان است، جارو می‌کند و جمع‌آوری می‌کند. او بیش از 15 سال در این حرفه، شیفت‌های زیادی را پشت سر گذاشته است، گاهی اوقات در شب سرد و گاهی اوقات در روز گرم. او با صدای گرفته از گرد و غبار و گرما، به آرامی می‌خندد و می‌گوید: «هر شیفت سخت است، اما من به آن عادت کرده‌ام. دیدن خیابان تمیز و زباله‌های جمع‌آوری شده در جای مناسب مرا خوشحال می‌کند.» اگرچه کار سخت است، اما برای خانم نگا، بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی اوست.

پشت شلوغی و هیاهوی امرار معاش

کارگران محیط زیست شبانه روز در سکوت خیابان ها را تمیز نگه می دارند.

آقای فام ون تان، ۳۸ ساله، در کمون تیئو توآن، به همراه همکارانش در حال بتن ریزی طبقه سوم بودند. پیراهنش خیس عرق بود و صورتش آفتاب سوخته. آقای تان گفت: «اگرچه کار سخت است، اما داشتن شغل خیلی خوب است، هر روز نزدیک به ۴۰۰۰۰۰ دونگ ویتنامی درآمد دارم، به علاوه چند ده هزار پول اضافی که برای تحصیل فرزندانم و مراقبت از خانواده کافی است.»

همسرش بیماری قلبی دارد، تان نان‌آور اصلی خانواده است. در روزهای بارانی که نمی‌تواند کار کند، برای اینکه روزهای کاری‌اش هدر نرود، نظافت و حمل و نقل کالا را به صورت کرایه‌ای انجام می‌دهد. او می‌گوید: «فقط امیدوارم هنوز سالم باشم و بتوانم کار کنم، بنابراین به تلاش ادامه می‌دهم. اگر کارم را رها کنم، وعده‌های غذایی‌ام را از دست خواهم داد.»

واقعیت این است که از «کو ون» گرفته تا میوه‌فروش، از کارگر محیط زیست گرفته تا بنا، همه یک وجه مشترک دارند: سکوت و سخت‌کوشی. هر فرد سرنوشت متفاوتی دارد، اما همه تلاش می‌کنند تا بر مشکلات غلبه کنند و تسلیم سرنوشت نشوند. برخی دهه‌هاست که در این حرفه هستند، برخی تازه شروع کرده‌اند، اما صرف نظر از شرایط، همه آنها کار کردن را به عنوان راهی برای حفظ کرامت و پرورش امید انتخاب می‌کنند.

در بحبوحه یک زندگی پر از سختی، آنچه بیش از همه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، عزم، انعطاف‌پذیری، خوش‌بینی و باور آنها به فردایی بهتر است. زیرا در پشت آنها داستانی طولانی از عشق، فداکاری خاموش، وعده‌های غذایی ساده و پر از خنده نهفته است. آنها نه تنها امرار معاش می‌کنند، بلکه ایمان را برای خود، خانواده‌هایشان و یک جامعه انسانی پرورش می‌دهند.

و شاید، در عصری که مردم به راحتی مجذوب ارزش‌های مادی می‌شوند، همین کارگران خاموش، با دست‌های آلوده و قلب‌های پیگیرشان، هستند که معنای واقعی کار صادقانه، انسانیت و ایمان بی‌پایان را به ما یادآوری می‌کنند.

تران هنگ

منبع: https://baothanhhoa.vn/phia-sau-nhung-buoc-chan-nbsp-hoi-ha-muu-sinh-254041.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نیلوفرهای آبی در فصل سیل
«سرزمین پریان» در دا نانگ مردم را مجذوب خود می‌کند و در بین 20 روستای زیبای جهان قرار دارد.
پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد
باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

بنفش تام کوک - نقاشی جادویی در قلب نین بین

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول