وقتی فیلم «ایستگاه نجات قلب» برای اولین بار پخش شد، با استقبال گرمی از سوی تماشاگران مواجه شد. این فیلم بازیگران مشهوری را گرد هم آورده بود: هنرمند مردمی تو ها، هنرمند شایسته فام کونگ، «الهه سینما» هونگ دیم، کوانگ سو، توی دیم...
با این حال، تنها پس از گذشت یک سوم از فیلم، بسیاری از بینندگان مصرانه خواستار تغییر فیلمنامه شدند و حتی به دلیل بازی بازیگران و همچنین جزئیات پوچ و غیرقابل درک فیلم، تماشای فیلم را رها کردند.
نقش اول زن تا چه زمانی دوام خواهد آورد؟
طبق فیلمنامه، نگان ها (هونگ دیم) یک خانم جوان ثروتمند است. اگرچه مادرش با او سرد رفتار میکند، اما هنوز پدرش او را دوست دارد. او شوهری دارد که او را نازپرورده میکند، مادرشوهری که او را مثل دخترش دوست دارد. با این حال، روزی، ها متوجه میشود که شوهرش که سالهاست با او زندگی میکند، از او سوءاستفاده میکند و از او به عنوان ابزاری برای انتقام از پدرش استفاده میکند. او نه تنها این، بلکه یک دوست دختر و یک پسر نیز دارد.
«ها» پس از اینکه توسط شوهرش مورد سوءاستفاده قرار گرفت و رها شد، پدرش به زندان افتاد و شرکتش از بین رفت، ناگهان از خواب بیدار شد. برخلاف دیگر دختران ضعیف، «ها» با سردی و غرور از ازدواج خارج شد و اعلام کرد که برای پس گرفتن شرکت پدرش خواهد ایستاد و مبارزه خواهد کرد و اجازه نخواهد داد کسانی که او را پایمال کردند، در آرامش باشند.
شخصیت اصلی زن به دلیل غیرمنطقی و غیرجذاب بودن مورد انتقاد قرار گرفت.
رفتار نگان ها در قسمتهای اول، تماشاگران را هیجانزده کرد. مردم امیدوار بودند که او تصویر یک بانوی ضعیف را کنار بگذارد و به زنی قوی و مصمم تبدیل شود تا عدالت را برای خود و عزیزانش بازیابد.
با این حال، تنها چیزی که مخاطبان دریافت کردند ناامیدی بود. پس از قسمتهای فراوان، پس از آن اظهارات جسورانه، نگان ها با نگرش بیمیل و منفعل خود، مخاطبان را خسته کرد. پیشرفت روانشناسی این شخصیت بسیار کند بود و باعث ایجاد احساس خستگی و کسالت برای مخاطبان میشد.
معمولاً وقتی شخصیتهای شرور خود را نشان میدهند، وقت آن است که آدمهای خوب «تغییر شکل» دهند و برای بازپسگیری آنچه از دست دادهاند، بجنگند. نبرد بین دو طرف بسیار هیجانانگیز خواهد بود، اما فیلمنامه « ایستگاه نجات قلب» اینگونه نیست. از قسمتی به قسمت دیگر کشیده میشود.
نگان ها فعلی در مقایسه با زمانی که برای اولین بار وارد فیلم شد، هیچ تغییری نکرده است. او هنوز همان دختر مهربانی است که در همه چیز مطیع و منفعل است و اجازه میدهد شوهر سابق و معشوقهاش بارها و بارها او را لگدمال کنند.
نه تنها فیلمنامه و بازیها مورد انتقاد قرار گرفت، بلکه ظاهر شخصیت نگان ها نیز چشمگیر نبود و زیبایی لوکس و شیک یک خانم جوان ثروتمند را که فیلمنامه ساخته بود، نشان نمیداد.
از همان ابتدای فیلم، مدل موی چتری هونگ دیم جلوهای جوان و معصوم ایجاد نمیکرد، بلکه باعث میشد از او به عنوان کسی که «سعی میکند جوانتر به نظر برسد» انتقاد شود. به طور خاص، صورت تپل او باعث میشد نگان ها در مقایسه با شخصیتهای قبلی این بازیگر، «پیرتر» و بیکلاستر به نظر برسد.
مای دین صحنهسازی ربودن نوزاد گون را انجام داد و باعث شد که دعوی حقوقی استخر میگو «معکوس» شود.
شخصیت مکمل زن به طرز آزاردهندهای بیادب است.
یکی دیگر از شخصیتهای زن که به دلیل شخصیتپردازی سطحی و نامعقولش با واکنشهای منفی زیادی از سوی مخاطبان مواجه شد، مای دین (تویی دیم) است. مای دین بالای ۳۰ سال سن دارد، ازدواج ناموفقی داشته اما شغل مشخصی ندارد. او همیشه با صدای بلند و آماده برای دعوا و بالا بردن صدایش بر سر همه ظاهر میشود.
نه تنها این کار بیادبانه بود، بلکه مای دین با ربودن نوزاد گون برای مجبور کردن نگیا و معشوقش به انصراف از شکایت برکه میگو، تماشاگران را غافلگیر کرد. درک این موضوع دشوار است که یک دختر 30 ساله، بدون فکر کردن به عواقب قانونی، کودکی را تا این حد بیگناه بدزدد و آن را یک بازی بداند.
با ربودن نوزاد گون، مای دین دوستش را مجبور کرد که در دعوای مرگ و زندگی با شوهر سابقش متوقف شود. با این حال، وقتی چند بار مورد سرزنش قرار گرفت، این شخصیت حتی فریاد زد: «ترجیح میدهم در زندان باشم تا اینکه دوستم از من بپرسد: برای چه این کار را کردی؟»
بعضی از مخاطبان به شوخی میگفتند که اگر تماشای صحنههایی با شخصیت نگان ها آنها را ناامید کرده، وقتی شخصیت مای دین ظاهر میشود، آنها را «هیجانزده» میکند.
شخصیت مای دین همیشه در صحنههای مهمانی، خرابکاری و فریاد زدن بر سر دیگران ظاهر میشود.
یه سری جزئیات مسخره و خنده دار
فیلم « ایستگاه نجات قلب» به دلیل جزئیات قانونی که به شیوهای بسیار سادهلوحانه، سطحی و آسان ساخته شده است، با واکنشهای منفی بسیاری از بینندگان مواجه شده است.
بسیاری از بینندگان معتقدند که پدیدههای منفی در جامعه امروز هنوز هم فراوانند، حتی در سطحی جدیتر از وقایع منعکس شده در فیلم. با این حال، نحوهی ساخت جزئیات توسط نویسنده و کارگردان «ایستگاه نجات قلب» حس بسیار ناخوشایندی را به مخاطب القا میکند.
آن نهین فقط یک روانشناس است. با این حال، او به راحتی میتواند پزشکان و پرستاران را دستکاری کند و آنها را به دستیاران موثری برای خدمت به اهداف شخصی خود تبدیل کند.
در قسمت ۳۳ سریال «ایستگاه نجات قلب »، آن نهین از پزشک خواست تا تنها با یک تماس تلفنی، اطلاعات جعلی مبنی بر بارداریاش را به او بدهد. او حتی از پزشک خواست تا با گفتن اینکه ۱۲ هفته باردار است و یک دختر دارد، به او در فریب دادن شوهرش کمک کند.
بعد وقتی مادرشوهرش متوجه بارداری ساختگی او شد، داستانی درباره سقط جنین سر هم کرد. اگر فیلم او را در حالی که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود و پزشکی که به شوهرش دلداری میداد که چون تازه فرزندش را از دست داده، حال و هوایش ناپایدار خواهد بود، نشان نمیداد، این اتفاق میتوانست خوب باشد.
یا مثل قبل، در طول فرآیند IVF، شوهر سابق نگان ها به نحوی تیمی از پزشکان را فریب داد تا او را از یک زن عادی به کسی تبدیل کند که حتی پس از چندین بار تلاش برای لقاح مصنوعی، قادر به بچهدار شدن نیست.
همه ما میدانیم که IVF یک روش پزشکی بسیار پیچیده است و فقط چند بیمارستان برتر میتوانند آن را انجام دهند. در فیلم، نگان ها و شوهرش هر دو افراد ثروتمندی هستند و با آرزوی بچهدار شدن، قطعاً یک مکان واقعاً معتبر برای انجام این کار پیدا میکنند. با این حال، هیچ جزئیاتی در فیلم وجود ندارد که به مخاطب کمک کند بداند چگونه شوهرش توانسته به راحتی پزشک اینجا را به همدست دروغگوی خود تبدیل کند.
پزشکانی که پروندههای پزشکی را جعل میکنند و اطلاعات بیمار را برای فریب دیگران تغییر میدهند، نه تنها از اخلاق پزشکی تخطی میکنند، بلکه نقض جدی قانون نیز محسوب میشوند. با این حال، فیلم به وضوح نشان نمیدهد که شخصیتهای فیلم با چه ابزاری میتوانند پزشکان و پرستاران را نه تنها یک بار، بلکه بارها مجبور به همکاری در رفتار فریبکارانه خود کنند. بینندگان این احساس را دارند که تنها با یک تماس تلفنی میتوانند به راحتی به خواسته خود برسند. و این همان چیزی است که مخاطب را معذب میکند.
جزئیات مربوط به صحنهسازی مای دین برای ربودن نوزاد گون، اضافی، غیرمنطقی و مغایر با قانون تلقی میشود.
این فیلم علاوه بر خلق شخصیتهای خستهکننده، بیروح و غیرمنطقی، به دلیل جزئیات غیرواقعی و طولانی، مخاطب را نیز کلافه میکند. دعوای حقوقی برکه میگو چندین قسمت طول کشید و پیوسته جزئیات غیرقابل قبولی را نشان میداد که روند بررسی را مختل میکرد: یک شاهد مهم دلدرد داشت، بنابراین دیر کرد، مای دین صحنهسازی کرد که پسر متهم ربوده شود تا او را... "دست از حقهبازی بردارد".
تاکنون، در انجمنهای مربوط به فیلم، اکثر مخاطبان خشم خود را ابراز کردهاند، زیرا فکر میکردند کارگردان و فیلمنامهنویس، صرف نظر از احساسات مخاطبان، عمداً فیلمنامه را «لکهدار» کردهاند. تصادفی نیست که بسیاری از بینندگان تأیید کردهاند که هنگام تماشای فیلم احساس ناامیدی و ناراحتی کردهاند، حتی با اینکه به عنوان «فیلمی شفابخش» معرفی شده بود.
منبع: https://vtcnews.vn/tram-cuu-ho-trai-tim-de-dang-mua-chuoc-bac-si-coi-bat-coc-tre-em-nhu-tro-choi-ar872573.html






نظر (0)