در ژوئن ۲۰۱۱، در طول شب شعر تو هو "در پی ردپای عمو هو" که به مناسبت صدمین سالگرد عزیمت رئیس جمهور هوشی مین برای جستجوی راهی به سوی رستگاری ملی برگزار شد، من و شاعر فام شوان دونگ - دبیر کمیته حزبی استان تای نگوین - به دیدار خانم وو تو تان، همسر محبوب شاعر انقلابی تو هو رفتیم...
در طول آن ملاقات، خانم وو تی تان با لبخندی ملایم و محبتآمیز، خاطرات زیادی از دوران زندگی خود و همسرش در تای نگوین - پایتخت جنبش مقاومت، "پایتخت کوهها و بادهای پهناور" - برای ما تعریف کرد. در آن داستانها، ما فهمیدیم که همسر محبوب شاعر تو هو نه تنها بعداً سمت معاون رئیس اداره تبلیغات مرکزی را بر عهده داشت، بلکه در طول سالهای مقاومت نیز از مقامات اتحادیه زنان تای نگوین بود و سالهای زیادی را از نزدیک با زادگاهش تای نگوین در ارتباط بود. از همین سمت بود که در سال ۱۹۵۲، او به همراه قهرمان لا وان کائو و بسیاری دیگر از قهرمانان و مبارزان تقلید، در هیئت جوانان ویتنامی برای شرکت در جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان که در برلین (آلمان) برگزار شد، شرکت کردند.
«بخشی برای شعر و بخشی برای تو، عشق من...»
برگردیم به عشق شاعر تو هو به همسر محبوبش. وقتی او در دوران اولیه مقاومت علیه استعمار فرانسه دبیر کمیته حزبی استان تان هو بود، تو هو تنها ۲۷ سال داشت و قبلاً هرگز عاشق نشده بود. بنابراین، یک رفیق زن، رئیس اتحادیه زنان استان، او را به رفیقش معرفی کرد: "این تان است، او در دبیرستان دونگ خان درس خوانده، بسیار خوشبرخورد و زیبا است و در کارش بسیار فعال است. آیا او را دوست دارید؟" از آن معرفی، تو هو با دختری از تان هو، که او نیز عضو جوان کمیته حزبی منطقه بود، آشنا شد و بعداً آنها زن و شوهر شدند و در طول سفر و زندگی انقلابی خود با هم قدم زدند...

شاعر Tố Hữu و همسرش در Việt Bắc.
تو هو شاعر مشهوری بود، اما به ندرت شعر عاشقانه میسرود. با این وجود، اشعار بسیار احساسی زیادی به همسر محبوبش تقدیم کرده بود. از طریق این اشعار، معشوق، همسر و رفیق او را میبینیم که واقعاً زیبا و مهربان به نظر میرسند. اشعار او قلب نسلهای زیادی از دوستداران شعر ویتنامی، به ویژه جوانان را تحت تأثیر قرار داده است: «باران روی برگهای نخل میبارد / موهایت خیس است / گونههایت سرخ شده است / میخواهم تو را خیلی ببوسم ... اما نمیبوسم ...» و سپس: «و با این حال میگویم: 'قلب من / واقعاً به سه قسمت قرمز روشن تقسیم شده است / بزرگترین قسمت را به حزب اختصاص میدهم / بخشی را به شعر و بخشی را به تو، عشق من ...' / سرخ میشوی: 'این خیلی زیاد است، اینطور نیست، عزیزم؟'» / آنگاه ما دو نفر همدیگر را میبوسیم، دو رفیق / دست در دست هم راه میرویم، تا امروز صبح / تو را به خانه میآورم، بهار در آغوش ما از راه میرسد...» و: «چه رنجی دردناکتر از / قلبی که نمک به زخمهای تنهایی خود میمالد / عزیزم، گوش کن... در شب سرد / به مهربانی در کنار تو، صدایی از عود...»
در شعر و در زندگی واقعی نیز اینگونه است، آنها نیز به زیبایی و با محبت در کنار هم زندگی میکردند. شادی آنها با شادی مردم در پی فراز و نشیبهای انقلاب و کشور در هم آمیخته بود. پس از سفر طاقتفرسای جنگ مقاومت، آنها سرانجام توانستند به هم نزدیک شوند، دوباره متحد شوند، مانند هر خانواده مقاومت دیگری صاحب فرزند شوند و به مشارکت و فداکاری خود در حزب و انقلاب ادامه دهند. آنها تمام زندگی خود را در کنار هم گذراندند.
در هر قدم از دوران سیاسی تو هو، تشویق و مراقبت خانم وو تی تان وجود داشت. و در هر بیت از شعر تو هو، شاعر، ضربان قلبش هماهنگ بود. در طول سالهای پرتلاطم تو هو، او همیشه در کنارش بود، با او شریک میشد، تشویقش میکرد و شانهی قابل اعتمادی برای تکیه دادن بود... او عشق بزرگ او، نزدیکترین رفیقش، احساسیترین الههی الهامش بود. و در طول زندگیاش، خانم وو تی تان نیز زندگی انقلابی داشت، او جوانترین عضو زن کمیتهی حزب ناحیهی تان هو در سالهای اولیهی مقاومت، کادر امور زنان کمیتهی مرکزی و تای نگوین، دانشیار اقتصاد و معاون رئیس ادارهی تبلیغات مرکزی بود. اما بالاتر از همه، او همسر محبوب و وفادار سیاستمدار و شاعر تو هو بود...

«نوای ملایم موسیقی در کنار تو»... (شعر از تو هو)
خاطرات کسانی که ماندهاند
واقعاً قابل تحسین است که در سالهای پس از درگذشت شاعر تو هو، او بقیه عمر خود را وقف انجام کارهای معنادار بسیاری برای شوهر محبوبش کرده است (و از دیدگاه معاون سابق رئیس اداره تبلیغات مرکزی، او این کارها را کمک به حزب و کشور میداند، زیرا به گفته او: «تو هو و اشعار تو هو همیشه و در درجه اول به حزب و کشور تعلق داشتهاند.»
این شامل کار او در جمعآوری و انتشار گلچین کاملی از شعر و نظریههای ادبی ویتنامی از سالهای خدمت شاعر تو هو به عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب و مسئول کار تبلیغاتی حزب؛ دیدگاههای اقتصادی و اصول راهنمای تو هو در طول سالهای متمادی عضویتش در دفتر سیاسی و نایب رئیس دائمی شورای وزیران؛ ساخت خانه یادبود تو هو در دهکده بینالمللی وسیع ثانگ لونگ؛ و همکاری او با ادارات حزبی و ایالتی، اتحادیه انجمنهای ادبی و هنری ویتنام و انجمن نویسندگان ویتنام برای سازماندهی سمینارهای علمی و شبهای شعر تو هو، احیای اشعار باشکوه و احساسی شاعر در تئاتر شهر هانوی و در شهر هو - زادگاه شاعر - میشود. در شهر هوشی مین و تای نگوین، پایتخت جنبش مقاومت، که بادهای کوهستان آن را در بر میگرفت... باید اذعان کرد که اینها وظایف بسیار عظیمی بودند، بسیار فراتر از تواناییهای یک زن بالای ۸۰ سال. تنها با عشقی شدید، محبتی بیحد و حصر و ارادهای عظیم میتوانست چنین مسئولیتهای بزرگی را به انجام برساند...

خانم وو تی تان در روز افتتاح خانه یادبود تو هو.
و اینجا، در دستان من، خاطراتی بیش از ۳۰۰ صفحه با عنوان «خاطرات کسانی که باقی ماندهاند» وجود دارد که او با تمام قلب یک کمونیست و اشکهای دلتنگی برای شوهر محبوبش که از دنیا رفته است، نوشته است... شاعر هوو تین، رئیس اتحادیه انجمنهای ادبیات و هنر ویتنام و رئیس انجمن نویسندگان ویتنام، در مورد این خاطرات خاطرنشان کرد: «این خاطرات طولانی نیست و فقط بر مهمترین رویدادها تمرکز دارد، اما برای خوانندگان کافی است تا عشق زیبا، آرمانگرایانه و وفادارانه بین خانم وو تی تان و شاعر تو هو را عمیقاً و عمیقاً احساس کنند. ارتباط بینقص بین عشق و حرفه، مشترک و شخصی، فضایی لطیف و غنایی ایجاد میکند که زندگی، قدرت و عزت یک خانواده انقلابی نمونه را برجسته میکند و از طریق آن، مردم وقایع تاریخی و زندگی کشور را در آن سالهای فراموشنشدنی زنده میکنند...»
اما همه چیز دقیقاً ۱۲ سال پس از مرگ شاعر تو هو به پایان رسید. وقتی خاطرات او با عنوان «خاطرات کسانی که باقی میمانند» به دست خوانندگان رسید، همان لحظهای بود که او با آرامش از دنیا رفت تا در کنار همسر محبوبش باشد و سفر ابدیشان را مانند ۲۰ سالگی با هم ادامه دهد و سپس در طول زندگیشان در مسیر مقاومت و انقلاب کشور، او را همراهی کند...
ترونگ نگوین ویت
منبع






نظر (0)