در ماه اوت، دین بین ، زمین هنوز پس از سیل ترک خورده است. جاده منتهی به روستا مانند نخی شکننده است که بر فراز دامنه کوه آویزان است، فقط یک باران دیگر کافی است و سنگ‌ها دوباره فرو خواهند ریخت. اما در میان آن صحنه خطرناک، موتورسیکلت‌های قدیمی هنوز برای بالا رفتن از شیب تقلا می‌کنند، روی زین موتورسیکلت‌ها چهره‌های معلمان مهدکودک دیده می‌شوند - کسانی که دانش را گسترش می‌دهند و جان خود را برای عبور از سیل و رسیدن به کلاس به خطر می‌اندازند.

W-541281647_1454873982506181_3196954339833193642_n.jpg
معلم زنی که در منطقه‌ای دورافتاده در دین بین زندگی می‌کند، هر بار که به کلاس درس می‌رود، باید از جاده‌های خطرناک زیادی عبور کند.

خانم کا تی ها، معلم مدرسه هوی نو ۲ (مهدکودک نام نهو، بخش نا هی)، پس از مرخصی به مدرسه بازگشته است. فاصله مرکز بخش تا روستا تنها بیش از ۱۰ کیلومتر است، اما برای او این سفری دشوار است.

خانم ها گفت: «یک روز، داشتم از مدرسه به یک مکان دورافتاده می‌رفتم که زمین خوردم، صورتم پر از گل شد و بعد از مدتی دوباره زمین خوردم. اما شاید خدا رحم کرد، خوشبختانه هیچ عضوی از بدنم نشکست... من به زمین خوردن عادت دارم، هر سال اتفاق می‌افتد. جاده روستا «جاده افسانه‌ای» نامیده می‌شود، اما پر از سنگ و چاله است، اگر چرخ بلغزد، مرا به درون پرتگاه پرتاب می‌کند.»

W-541098455_1390341648723613_335758391448391730_n.jpg
معلم لو تی تائو، از مهدکودک هوا بان (بخش تیا دین)، با وجود زمین خوردن و خیس شدن و همچنین زیر گرفته شدن توسط ماشین، همچنان سعی کرد به کلاس برود زیرا دانش‌آموزانش منتظر بودند.

نه تنها خانم ها، بلکه خانم کوانگ توم نیز «مزه» خطر را چشید. در راه روستای نام نهو ۳، او از دوچرخه‌اش افتاد، زانویش متورم شد، دچار آب آوردن مفصل شد و یکی از همکارانش مجبور شد او را تا کلاس حمل کند.

یا مانند خانم لو تی توآ، مدیر مهدکودک نام نهو، قبلاً بیش از ۳ ساعت طول می‌کشید تا بعد از مدرسه به خانه برسد، در حالی که فاصله فقط بیش از ۱۰ کیلومتر بود.

خانم توآ ادامه داد: «فقط ۱۰ کیلومتر بود، اما انگار صدها کیلومتر راه بود. جاده گِلی و سفر با آن دشوار بود، تاریک بود، جنگل کاملاً ساکت بود. گاهی اوقات تنها کاری که از دستمان برمی‌آمد این بود که موتور را روشن کنیم تا شتاب بگیریم و به راهمان ادامه دهیم. هیچ‌کس نمی‌توانست خراش‌های روی دست معلمان را بشمارد. اما هر خراش یک وعده بود. وعده‌ای به روستا. وعده‌ای به کودکان بی‌گناهی که در کلاس کاهگلی منتظرش بودند. وعده‌ای به خودمان که عقب‌نشینی نکنیم.»

W-540378066_702978316100176_1283286301291364626_n.jpg
بسیاری از معلمان در مسیر تدریس زمین می‌خوردند و دچار خراشیدگی و آب آوردن مفصل می‌شدند، اما همچنان برای دانش‌آموزان خود سخت تلاش می‌کردند.

در جاده خاکی قرمز منتهی به روستای هانگ لیا آ، معلم لو تی تائو، از مهدکودک هوا بان (بخش تیا دین)، که به تازگی سیل تاریخی را تجربه کرده است، برای تعمیر دوچرخه افتاده‌اش در باران تقلا می‌کرد. در کوله پشتی قرمز او کتاب‌ها و هدایایی برای دانش‌آموزانش بود. خانم تائو با بغض گفت: «سیل پایان ماه ژوئیه نه تنها به وسایل آموزشی آسیب رساند، بلکه جاده مدرسه را لغزنده کرد، انگار که روی آن گریس ریخته باشند. من زمین خوردم، کتاب‌ها و دفترهایم خیس شدند، اما هنوز مجبور بودم به کلاس بروم چون فرزندانم منتظرم بودند. هیچ کس به فکر مرخصی گرفتن از مدرسه نبود.»

W-541897832_661503133061031_6458133461891471117_n.jpg
هر بار که معلم کا تی ها به روستایش برمی‌گردد، سفری دشوار را آغاز می‌کند.

منبع: https://vietnamnet.vn/duong-den-truong-vua-di-vua-nga-cua-giao-vien-cam-ban-o-dien-bien-2437906.html