در ۲۲ آگوست ۲۰۲۵، دفتر سیاسی قطعنامه شماره ۷۱-NQ/TW را در مورد پیشرفتهای چشمگیر در توسعه آموزش و پرورش صادر کرد.
نکته قابل توجه در این قطعنامه، تغییر عمده در ساختار سازمانی مؤسسات آموزشی دولتی است که عبارت است از: هیچ شورای مدرسهای در مؤسسات آموزشی دولتی (به جز مدارس دولتی دارای توافقنامههای بینالمللی) تشکیل نخواهد شد؛ و همزمان، مدل دبیر حزب که همزمان رئیس مؤسسه آموزشی نیز هست، اجرا خواهد شد.
بلافاصله پس از انتشار، این قطعنامه به محور بحث در سیستم دانشگاههای دولتی تبدیل شد، زیرا در دوران اخیر بحثهای زیادی پیرامون وجود نهاد شورای دانشگاه وجود داشته است.
سوال این است: چگونه میتوان اصل رهبری جامع حزب را تضمین کرد و در عین حال روحیه استقلال دانشگاه را ارتقا داد؟ این واقعاً یک مشکل دشوار برای مدیران، سیاستگذاران و کارشناسان حوزه آموزش عالی است.
برای بررسی جامعتر این موضوع، مجله اجوکیشن و روزنامه تایمز مصاحبهای با دانشیار، دکتر بویی آنه توی، رئیس دانشکده حقوق دانشگاه ون لانگ، انجام دادهاند.
- جنابعالی، به عنوان یک متخصص آموزش و حقوق، وضعیت فعلی عملکرد و نقش شورای مدارس در مؤسسات آموزش عالی دولتی را در دوران اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
سیستم شورای دانشگاه زمانی تأسیس شد که قانون آموزش عالی در سال ۲۰۱۲ تصویب و در سال ۲۰۱۸ اصلاح شد. از آن زمان، حزب، مجلس ملی ، دولت و کل جامعه انتظارات بالایی از شورای دانشگاه به عنوان یک نهاد قدرتمند در دانشگاهها داشتهاند.
به طور خاص، شورای مدرسه وظایف زیر را بر عهده دارد: تصمیمگیری در مورد استراتژیها، برنامههای توسعه، برنامههای سالانه؛ صدور مقررات مربوط به سازماندهی و عملکرد، مقررات مالی، مقررات دموکراسی مردمی و غیره؛ تصمیمگیری در مورد دستورالعملهای ثبتنام، افتتاح رشتههای تحصیلی، آموزش، همکاریهای آموزشی، فعالیتهای علمی و فناوری، همکاریهای بینالمللی؛ تضمین کیفیت آموزش دانشگاهی و غیره؛
علاوه بر این، شورای مدرسه در مورد ساختار سازمانی، ساختار نیروی کار؛ استخدام، استفاده، مدیریت کادرها، مدرسان، کارمندان دولت و ... تصمیم میگیرد؛ در مورد به رسمیت شناختن، عزل و برکناری مدیر تصمیم میگیرد و آن را به سازمان مدیریت ذیصلاح ارائه میدهد؛ معاون مدیر را بر اساس پیشنهاد مدیر منصوب، عزل و برکنار میکند...؛ در مورد سیاستهای جذب منابع سرمایهگذاری توسعهای؛ سیاست شهریه، حمایت از دانشآموزان تصمیم میگیرد؛ برنامههای مالی را تصویب میکند؛ گزارشهای مالی، گزارشهای تسویه بودجه را تأیید میکند...؛
هیئت مدیره مدرسه در مورد سیاستهای سرمایهگذاری تصمیم میگیرد و از داراییهای ارزشمند استفاده میکند...؛ بر اجرا، رعایت قانون، اجرای مقررات دموکراتیک و پاسخگویی مدیر نظارت میکند...

با این حال، اجرای شورای مدرسه در سالهای اخیر نشان داده است که نتایج، انتظارات اولیه را برآورده نکرده است.
در بسیاری از مؤسسات آموزش عالی، شورای دانشگاه فقط اسماً وجود دارد، به صورت رسمی فعالیت میکند، بیاثر است و واقعاً نقش اداری ایفا نمیکند. بسیاری از اعضای شورا سمتهای همزمان دارند، اغلب مشغول هستند، به ندرت در جلسات شرکت میکنند؛ و وقتی هم شرکت میکنند، هیچ سهم اساسی در تصمیمات مهم دانشگاه ندارند.
علاوه بر این، مفاد مربوط به وظایف و اختیارات شورای مدرسه در قانون واقعاً واضح نیست و منجر به برداشتها و اجرای متفاوت بین مدارس میشود و باعث تداخل در مدیریت میشود. عملکرد موازی نهادهای قدرت کمیته حزب و شورای مدرسه در برخی موقعیتها باعث ایجاد درگیریها و اختلاف نظرها شده و روند تصمیمگیری را به تأخیر انداخته و بر اثربخشی مدیریت تأثیر گذاشته است.
به طور خاص، مدل شورای مدرسه برای مدارس متعلق به نیروهای مسلح مناسب نیست و منجر به مشکلاتی در اجرا و اعمال آن میشود.
عوامل فوق، نیاز فوری به تغییرات اساسی در نقش و جایگاه شورای دانشگاه در دانشگاههای دولتی را مطرح میکند تا اثربخشی، ارتباط و ثبات در مدیریت نظام آموزش عالی تضمین شود.

- قطعنامه ۷۱/NQ-TW دستور عدم تشکیل شورای مدرسه را میدهد؛ دبیر حزب همچنین رئیس موسسه آموزشی است. تأثیر این دستور را بر اجرای استقلال دانشگاه چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعنامه شماره ۷۱/NQ-TW اهداف روشنی را برای اصلاح مدل حکمرانی در دانشگاههای دولتی تعیین کرده است.
بر این اساس، سادهسازی دستگاه و بهبود اثربخشی مدیریت از طریق جهتگیریهای زیر نشان داده میشود: کاهش رویههای اداری، حذف فرآیندهای دست و پاگیر، تسریع تصمیمگیری؛ تمرکز قدرت در یک نقطه رهبری واحد، در نتیجه افزایش مسئولیت شخصی رئیس؛ ایجاد وحدت در رهبری، به حداقل رساندن تعارضات و همپوشانیها، تضمین عملیات روان و مؤثر.
این قطعنامه دستورالعملهای مشخصی را برای کل نظام سیاسی، مقامات در تمام سطوح و مؤسسات آموزش عالی دولتی ارائه کرده است. با این حال، این تغییر مهم، مسائل بسیاری را نیز مطرح میکند که برای تضمین اجرای مؤثر، باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند.
زیرا شورای دانشگاه نهادی اساسی برای استقلال دانشگاه است. این نهاد نقش تحقق استقلال و پاسخگویی دانشگاه را بر عهده دارد. در واقع، شورای دانشگاه دستگاه سازمانی را بزرگ نمیکند، زیرا اکثر اعضای آن پاره وقت هستند و کمک هزینه قابل توجهی دریافت نمیکنند.
لغو شورای دانشگاه، اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند به کاهش استقلال دانشگاهها منجر شود. در عین حال، تمرکز قدرت در یک رهبر واحد، خطراتی را برای شفافیت، نظارت و اثربخشی حاکمیت ایجاد میکند.

- بنابراین، راه حل برای حفظ نقش رهبری جامع سازمان حزب و تضمین توانمندسازی واقعی نهادهای مدیریت دانشگاه چیست؟
همانطور که گفته شد، شورای دانشگاه ستون استقلال دانشگاه است. برای اجرای موفقیتآمیز قطعنامه 71/NQ-TW، دولت باید قوانین مرتبط مانند قانون آموزش، قانون آموزش عالی و قانون آموزش حرفهای را به سرعت بررسی و همزمان اصلاح کند تا یک مسیر قانونی محکم برای مدل جدید حاکمیتی ایجاد شود.
ایجاد یک سازوکار نظارتی و پاسخگویی شفاف و مؤثر برای تضمین مسئولیت رئیس و شفافیت در عملکرد ضروری است. علیرغم تغییر مدل، استقلال ذاتی همچنان باید تضمین شود، زیرا این یک عامل کلیدی برای توسعه آموزش عالی است.

استقلال، ماهیت اصلی دانشگاههای مدرن و پیشنیازی برای انجام مأموریت آموزش، پژوهش، نوآوری و خدمت به توسعه کشور است. در کشورهایی با سیستمهای آموزشی توسعهیافته مانند ایالات متحده، کشورهای اروپایی و استرالیا، شورای دانشگاه نهادی ضروری برای تضمین استقلال دانشگاهی، هویت منحصر به فرد، پاسخگویی مستقل و ظرفیت نوآوری است.
ویتنام در حال ادغام عمیق بینالمللی است. بدون وجود یک نهاد حاکمیتی مناسب برای جایگزینی آن، لغو شورای دانشگاه برای بازگشت به یک سازوکار متمرکز میتواند استقلال و تنوع را از بین ببرد - که پایه و اساس دانشگاهها برای ارتقای نقش خود در دورهای است که کشور به شدت در حال گذار به سمت اقتصاد دانشمحور، نوآوری و ادغام است.
استقلال نمیتواند بدون نهادهای حاکمیتی دموکراتیک و نماینده - مشابه هیئت مدیره فعلی مدارس - واقعی باشد.
- صمیمانه از دانشیار، دکتر بوی آن توی، تشکر میکنم.
منبع: https://giaoducthoidai.vn/khong-to-chuc-hoi-dong-truong-dau-la-huong-di-toi-uu-post747631.html






نظر (0)