
آقای نگوین هوا بین ، عضو دفتر سیاسی، معاون دائمی نخست وزیر دولت - عکس: VGP/Nguyen Hoang
افکار عمومی این را «سازماندهی مجدد کشور» مینامد - کاری دشوار، پیچیده، حساس و بیسابقه.
پورتال آنلاین دولت مصاحبهای با آقای نگوین هوا بین ، عضو دفتر سیاسی و معاون دائمی نخستوزیر، انجام داده است. از دریچهی نگاه یک فرد آگاه، این اعداد خشک ناگهان سرزنده میشوند و در درون خود، ذهنیتی استراتژیک، شجاعتی برای رویارویی با حقیقت و مهمتر از همه، قلبی برای مردم و ملت دارند.
* جناب معاون نخست وزیر، با نگاهی به دورهای که در شرف پایان است، افکار عمومی ارزیابی میکند که یکی از برجستهترین دستاوردهای دوره سیزدهمین کنگره حزب، اجرای موفقیتآمیز انقلاب سادهسازی سازمانی در کل نظام سیاسی بوده است. آیا میتوانید نتایج برجسته پس از تقریباً یک سال فعالیت تحت مدل سازمانی جدید را خلاصه کنید؟
- معاون نخست وزیر نگوین هوآ بین: همانطور که روزنامه نگاران و افکار عمومی ارزیابی کردهاند، ما با اجرای قطعنامه ۱۸ کمیته مرکزی، واقعاً انقلابی در سازماندهی انجام دادهایم. مردم این را «سازماندهی مجدد کشور» مینامند.
من معتقدم که این شیوه نامگذاری بسیار مجازی و دقیق است. این فقط یک ادغام مکانیکی واحدهای اداری نیست، بلکه واقعاً انقلابی با اهداف بیسابقه بسیاری است که یک دوره تاریخی جدید را رقم میزند و پایه محکمی برای دوران توسعه شکوفا برای کشور بنا مینهد.
من این فرصت را داشتهام که با بسیاری از رهبران و کارشناسان بینالمللی صحبت کنم و همه آنها اذعان دارند که هر کشوری نمیتواند این انقلاب را انجام دهد و در واقع، کشورهای زیادی موفق نشدهاند. پس از تقریباً یک سال از عملیات، علیرغم مشکلات اولیه «شیارهای ناهموار»، میتوانیم 10 دستاورد عمده زیر را تأیید کنیم:
اولاً، فضای وسیعی برای توسعه اقتصادی ایجاد کرده است. سازماندهی مجدد واحدهای اداری، نقاط قوت هر منطقه اقتصادی را به حداکثر رسانده است. ما شهرهای بزرگی مانند شهر هوشی مین ایجاد کردهایم - یک کلانشهر با مقیاس اقتصادی قابل مقایسه با بسیاری از شهرهای بزرگ جهان که قادر به رقابت در سطح بینالمللی است.
بسیاری از مناطقی که قبلاً به دلیل پراکندگی زمین با مشکلاتی روبرو بودند، مانند ارتفاعات مرکزی که صرفاً کوهستانی بودند، اکنون از طریق سازماندهی مجدد، مناطق ساحلی را به دست آوردهاند و ارتباطی بین اقتصاد دریایی و کوهستانی ایجاد کردهاند. اولین و مهمترین نتیجه، ترکیب هماهنگ مزایای مناطق اقتصادی مختلف است: دشتها کوه دارند، اقتصاد دریایی جنگل دارد، و بدین ترتیب نقاط قوت و فضای توسعه کشور بهینه و به حداکثر میرسد.
دوم، ما باید واسطههای غیرمنطقی را به شدت کاهش دهیم. ما قاطعانه لایههای واسطهای را که سالها وجود داشتهاند، حذف کردهایم. در واقع، بسیاری از ادارات، دفاتر، ادارات فرعی، ادارات کل و حتی سازمانهای سطح منطقه اساساً واسطه هستند - مکانهایی که ظرفیت سیاستگذاری در آنها کافی نیست و خدمات مستقیم به مردم مؤثر نیست.
بنابراین، کوچکسازی یک الزام ضروری است. در واقع، اخیراً ما ۴۶٪ از واحدهای اداری در سطح استان (۲۹ استان)، ۱۰۰٪ از واحدهای اداری در سطح بخش (۶۹۶ واحد)، ۶۶.۹٪ از واحدهای اداری در سطح بخش (۶۷۱۴ واحد)، تمام ۳۰/۳۰ اداره کل، بیش از ۱۰۰۰ اداره و بخش و بیش از ۴۴۰۰ زیربخش در همان سطح را کاهش دادهایم که به عملکرد روانتر سیستم کمک میکند.
سوم، دستگاه نظام سیاسی به صورت علمی، ساده، مؤثر و کارآمد سازماندهی شده است. این انقلاب نه تنها در درون دولت در حال وقوع است، بلکه کل نظام سیاسی، از حزب، مجلس ملی، نیروهای مسلح گرفته تا جبهه میهنی را در بر میگیرد. سازمانها و واحدهایی با وظایف و کارکردهای مشابه برای سادهسازی عملیات و بهبود کارایی ادغام شدهاند.
برای مثال، وزارت امور خارجه و وزارت امور خارجه، یا اداره بسیج و تبلیغات مردمی - در مواردی که وظایف تبلیغات، بسیج و جمعآوری مردم با هم تداخل دارند، ما آنها را به صورت علمی سازماندهی مجدد کردهایم تا از دوبارهکاری جلوگیری شود و منابع به حداکثر برسند.
چهارم، کاهش قابل توجه در سطح کارکنان با بهبود کیفیت نیروی کار همراه است. این هدفی است که ما در دورههای مختلف برای آن تلاش کردهایم، اما پیشرفت کند بوده است؛ اکنون به نتایج چشمگیری دست یافتهایم. از طریق این تجدید ساختار، کل سیستم، از سطح مرکزی تا سطح محلی، تقریباً ۱۴۵۰۰۰ موقعیت شغلی را کاهش داده است.
این امر فرصت ارزشمندی برای غربالگری نیروی کار، اتخاذ سیاستهای مناسب و تشویق افراد با سلامت، توانایی یا سن بالا به بازنشستگی ایجاد میکند. همچنین نشاندهنده یک گذار نسلی معنادار است، زیرا نسل قدیمیتر مایل به کنارهگیری است تا فضا و فرصتهایی برای توسعه برای کادرهای جوانتر و با استعدادی ایجاد شود که آموزشهای رسمی و سیستماتیک برای مشارکت و به دوش کشیدن مسئولیت توسعه ملی در عصر جدید دریافت کردهاند.
پنجم، ما منابع بودجه قابل توجهی را برای سرمایهگذاری در رفاه اجتماعی صرفهجویی میکنیم. سالهاست که میخواهیم سیستم حقوق و دستمزد را اصلاح کنیم، اما بوروکراسی دست و پا گیر و تعداد زیاد کارکنان مانع ما میشد. اجرای قطعنامه ۱۸ این سیستم را ساده کرده است و تخمین زده میشود که سالانه تقریباً ۳۹۰۰۰ میلیارد دانگ ویتنام در هزینههای جاری صرفهجویی شود. این منابع برای رفاه اجتماعی بسیج میشوند و مراقبت بهتری را برای مردم فراهم میکنند.
بلافاصله پس از کاهش نیروی کار، دفتر سیاسی تصمیم گرفت از این بودجه، همراه با سایر منابع بودجه دولتی مانند افزایش درآمد و کاهش هزینهها، برای معافیت از شهریه، ساخت مدارس در مناطق مرزی و بهبود ظرفیت مراقبتهای بهداشتی استفاده کند. کل هزینههای رفاه اجتماعی در دوره گذشته به بیش از ۱ تریلیون دونگ ویتنام رسید که نشاندهنده برتری این سیاست است.
ششم، ما باید دولتی بسازیم که به مردم نزدیکتر باشد و بهتر به آنها خدمت کند. این نیز یک هدف والای انقلاب سازمانی است. برای اولین بار، در سطح مردمی (کمونها، بخشها)، ما در حال سازماندهی مراکز اداری با تجهیزات مدرن و کاربردهای پیشرفته هستیم.
پیش از این، مقامات سطح ولسوالی دور بودند و مقامات سطح کمون ظرفیت محدودی داشتند. اکنون، با آوردن کارکنان حرفهای به کمونها، استانداردهای بالاتری را برای حکومت محلی و خدمات عمومی تعیین کردهایم. در نتیجه، ظرفیت خدمات دولتهای محلی به طور قابل توجهی بهبود یافته و نیازهای مردم را بهتر برآورده میکند.
هفتم، ایجاد انگیزههای قانعکننده برای ارتقای تحول دیجیتال. سازماندهی مجدد دستگاههای اداری، انگیزهای قدرتمند برای تحول دیجیتال است. برای خدمترسانی خوب به مردم، ایجاد یک دولت مستقل از مرزهای جغرافیایی و فعالیت ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته، تنها راه، دیجیتالی شدن است.
این امر، موقعیتی «اجباری» را برای تمام سطوح دولت، از مرکزی تا محلی، ایجاد میکند تا قاطعانه تحول دیجیتال را به منظور بهبود کارایی خدمترسانی به مردم و سازگاری با مدل جدید حکمرانی، پیادهسازی کنند.
هشتم، تقویت وحدت ملی بزرگ. در واحد اداری جدید، ما مناطق پست و مرتفع، مناطق ساحلی و دلتا را با هم ترکیب میکنیم. این ترتیب شرایطی را برای مناطق قوی از نظر اقتصادی ایجاد میکند تا منابع را به اشتراک بگذارند و از مناطق محرومتر حمایت کنند.
مسئولیت سازمانها و مقامات محلی حزب، کاهش شکاف توسعه و در نتیجه تحکیم و تقویت بلوک وحدت ملی است.
نهم، تقویت قابلیتهای دفاعی و امنیتی ملی. استقرار مأموران پلیس عادی در بخشها به ارزیابی دقیق وضعیت، حل و فصل اختلافات در سطح مردم عادی و حفاظت از زندگی مسالمتآمیز مردم کمک میکند.
در عین حال، سازماندهی مجدد نیروهای نظامی در واحدهای اداری جدید نیز به افزایش پتانسیل دفاع ملی، ارتقای قابلیتهای دفاعی و حفاظت قاطع از حاکمیت ملی کمک میکند.
دهم، افزایش رقابتپذیری ملی. در مجموع، با تقویت هر بخش و استان با اقتصادی بزرگتر و بازتر و حمایت متقابل، قدرتی مشترک برای کل اقتصاد ایجاد خواهد شد. هم افزایی قدرت حاصل از مناطق محلی پس از تجدید ساختار، پایه و اساس ارتقای جایگاه و رقابتپذیری ملت در عرصه بینالمللی است.
البته «هر آغازی دشوار است» و روزهای اولیهی فعالیت ناگزیر با برخی شکستها و کاستیها همراه بود. اما با نگاهی به روند کلی بهبود و افزایش شاخص رضایت مردم، دلیلی برای باور به آینده داریم.
این امر به عنوان انگیزهای برای ادامه تلاش، غلبه بر چالشها و ایجاد سیستمی روانتر و کارآمدتر برای خدمت به مردم و توسعه کشور عمل میکند.

در تاریخ 30 ژوئن 2025، معاون نخست وزیر نگوین هوا بین از کمون دوک ترونگ (استان لام دونگ) بازدید و در مورد سازماندهی و عملکرد مرکز خدمات اداری عمومی با آنها همکاری کرد.
* انقلاب «تجدید سازمان کشور» کار بسیار دشواری بود. با این حال، این بار در مدت کوتاهی از دولت مرکزی به سطح محلی انجام شد. برای حل این مشکل دشوار، حساس و بیسابقه در چنین مدت کوتاهی، چگونه بر محدودیتهای خودمان غلبه کردیم؟ و چه درسهایی میتوان آموخت؟
- این سوال خوبی است که به عمیقترین نگرانیهای ما اشاره دارد. این موفقیت به طور طبیعی به دست نیامده است؛ بلکه با عرق ریختن، فداکاری و حتی فدا کردن منافع شخصی به دست آمده است. از آن تجربه واضح و دشوار، 10 درس بزرگ آموخته شده است که نه تنها برای اجرای این سیاست، بلکه برای بسیاری از موارد دیگر نیز مفید خواهد بود.
اول، تفکر استراتژیک و چشمانداز آیندهنگر ضروری است. انجام انقلابی با این عظمت نیازمند چشمانداز و تفکر استثنایی است؛ شجاعت کنار گذاشتن رویههای منسوخشدهای را میطلبد که سالهاست وجود دارند.
در واقع، مدلهای قدیمی، اگرچه زمانی مؤثر بودند، اما در عصر جدید کاستیهایی از خود نشان دادهاند. بنابراین، برای دستیابی به موفقیت، یک طرز فکر جامع، پیشگام و بلندمدت برای مدیریت ضروری است.
دوم، منافع کشور و مردم آن باید بالاتر از هر چیز دیگری قرار گیرد. هنگام تدوین سیاستهای کلان، این اصل عالی است. این درس، اگرچه جدید نیست، اما در این زمینه بسیار معنادار است. همه به میهن خود علاقه دارند، همه میخواهند میهنشان به یک منطقه شهری مرکزی تبدیل شود و همه میخواهند نام کمون، منطقه یا استان خود را حفظ کنند.
اما اگر منافع عمومی کشور را در اولویت قرار ندهیم و منافع عمومی کشور را نبینیم، نمیتوانیم موفق شویم. ما باید خدمت به مردم را محور اصلی و معیار موفقیت قرار دهیم تا بتوانیم دستگاه دولتی را سازماندهی کنیم که واقعاً به مردم نزدیک و در خدمت آنها باشد، همانطور که امروز هست.
سوم، ما باید در واقعیت ریشه داشته باشیم، صادقانه با محدودیتهای خود روبرو شویم و شجاعانه بر آنها غلبه کنیم. سیستم سازمانی ما ۷۰ تا ۸۰ سال است که وجود دارد و در گذشته مؤثر بوده است. با این حال، با ورود به مرحله جدیدی، بسیاری از کاستیها آشکار شدهاند.
برای مثال، وظایفی وجود دارد که در آنها ۲-۳ سازمان، وظایف و مسئولیتهای یکسانی را به اشتراک میگذارند؛ بسیاری از ساختارهای سازمانی اساساً واسطهای هستند و لایههای اضافی بوروکراسی ایجاد میکنند. ادارات کل، بخشها، تقسیمات، دفاتر و غیره متعدد، سیستم را دست و پا گیر میکنند.
بنابراین، درس این است که ما باید با جسارت این چالشها و محدودیتها را شناسایی و با آنها مقابله کنیم و با شجاعت آنها را از بین ببریم تا به موفقیت برسیم. اگر همچنان مردد، طفرهرو و متمرکز بر منافع شخصی محدود باشیم، غلبه بر نقاط ضعفی که سالهاست ادامه دارند، بسیار دشوار خواهد بود.
چهارم، باید عزم سیاسی بسیار بالا و اقدام قاطع وجود داشته باشد. برای انجام انقلابی که هر کشوری نمیتواند به آن دست یابد، عزم راسخ باید از بالاترین ارگانهای قدرت آغاز شود: کمیته مرکزی، دفتر سیاسی، مجلس ملی، دولت...
اقدام باید قاطع باشد؛ تردید، تأمل و محاسبه منجر به از دست رفتن فرصتها میشود. در دوره اوج، دفتر سیاسی و دولت جلسات هفتگی برای بررسی کار و تسریع اجرا برگزار میکردند.
این رویکرد، رویکردی جدید است: از بالا به پایین است، به این صورت که دولت مرکزی الگویی برای افراد پاییندست ارائه میدهد تا از آن پیروی کنند و کل سیستم سیاسی درگیر میشود. این رویکرد بر محدودیت دیرینهی «سیاستهای صحیح اما اجرای ضعیف» غلبه کرده است.
پنجم، ما باید از قدرت وحدت ملی بهره ببریم و اجماع گستردهای ایجاد کنیم. در مواجهه با وظایف دشوار و حساس، بزرگترین درس، حفظ وحدت درون حزب، نظام سیاسی و مردم است. ما باید مسئولیت را تقسیم کنیم.
در واقع، این سیاست از همان آغاز با حمایت قاطع مردم روبرو شد. میتوان گفت که انقلاب، ایمان مردم به حزب را تأیید کرد؛ مردم به آن اعتماد داشتند و با تمام وجود از آن حمایت کردند.
ششم، کاملاً به رهبری و نظم حزب پایبند باشید. وقتی یک سیاست صحیح تعیین شد، باید کاملاً اجرا شود و گفتار و کردار باید با قطعنامهها و قوانین مطابقت داشته باشد. رهبران اغلب میگویند: «یک فرمان، همه پاسخ میدهند.»
اگر هر بخش مستقل عمل کند و در یک جهت حرکت نکند، شکست خواهد خورد. بنابراین، پایبندی به نظم حزبی در تضمین پیشرفت و انجام به موقع وظایف، درسی است که به سختی آموخته شده است.
هفتم، در زمینه ایدئولوژی سیاسی و ارتباطات خوب عمل کنید. این انقلاب بر مردم، هر مقام و شهروندی تأثیر میگذارد. ادغام، نام روستاها و بخشها را تغییر میدهد، رفت و آمد را طولانیتر میکند... و مستقیماً بر زندگی مردم تأثیر میگذارد.
بنابراین، کار ایدئولوژیک باید در درجه اول برای ایجاد تفاهم و اشتراکگذاری از درون حزب تا مردم باشد. کادرها و اعضای حزب باید درک کنند که: کار کردن یک وظیفه است و کنارهگیری برای سادهسازی سیستم نیز یک وظیفه است.
کار ایدئولوژیک مؤثر برای دستیابی به اجماع ضروری است. مطبوعات و رسانهها نقش حیاتی در این وظیفه ایفا کردهاند.
هشتم، باید سیاستی مبنی بر «جذب و حفظ افراد بااستعداد» وجود داشته باشد. چابکسازی دستگاه در سطح کلان مستلزم آن است که همزمان با کاهش حجم دستگاه، ظرفیت و کیفیت نیروی کار افزایش یابد. بنابراین، در کنار کوچکسازی نیروی کار، باید سیاستی برای جذب و گزینش افراد بااستعداد با روحیه فداکاری وجود داشته باشد.
در نهایت، مردم همچنان عامل تعیینکننده در اثربخشی دستگاه دولتی هستند. همانطور که گذشتگان آموختند، «افراد بااستعداد، خون حیات ملت هستند»، برای پرورش استعدادها، باید آموزش را احیا کنیم و سیاستهایی را برای ارزشگذاری و حفظ افراد واقعاً بااستعداد اجرا کنیم.
نهم، نهادها و قوانینِ کمالبخش باید مقدم باشند و راه را هموار کنند. سیاستهای حزب باید فوراً از طریق قانونگذاری نهادینه شوند. مجلس ملی قانون اساسی، قوانین مربوط به تشکیلات مجلس ملی، دولت و مقامات محلی را اصلاح کرده است... دولت مجموعهای از احکام را تدوین کرده است.
این نظام حقوقی، چارچوب حقوقی محکمی را برای وقوع انقلاب در چارچوب یک دولت قانونمدار فراهم میکند. نهادهای تأسیسشده همچنین تخصیص منابع برای اجرا را تسهیل میکنند. اگرچه ممکن است عملکرد اولیه تحت سیستم جدید بینقص نباشد، ما این واقعیت را میپذیریم و پیوسته تلاش میکنیم تا آن را بهبود بخشیم تا با نیازهای عملی بهتر مطابقت داشته باشد.
دهم، منابع را به طور مناسب و استراتژیک سرمایهگذاری کنید. پروژههای بزرگی مانند این به منابع قابل توجهی نیاز دارند، اما دانستن محل سرمایهگذاری بسیار مهم است. درس این است که اولویتبندی کنید، به صورت علمی و سیستماتیک در حوزههای مشخص سرمایهگذاری کنید. یکی از این اولویتها، سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتال برای ایجاد یک جامعه دیجیتال و یک دولت دیجیتال است.
به لطف این سرمایهگذاری هدفمند، ما در سالهای اخیر به نتایج چشمگیری دست یافتهایم: اکثر مراحل اداری مردم به صورت دیجیتالی انجام شده است. این یک گام بزرگ در جهت ایجاد دولت الکترونیک و خدمترسانی بهتر به مردم است.
* سیزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست ویتنام با مشکلات و چالشهای بیشماری روبرو بود، با این حال ما بر آنها غلبه کردیم و به موفقیتهای بیسابقهای دست یافتیم. این نتایج به لطف رهبری و هدایت قاطع و خردمندانه حزب امکانپذیر شد. به عنوان عضوی از دفتر سیاسی، معاون نخست وزیر لطفاً توضیح دهید که چگونه نقش رهبری حزب در ایجاد اجماع و گسترش روحیه عزم و اراده در کل نظام سیاسی و جامعه برای دستیابی به این موفقیت نشان داده شد؟
- من کاملاً موافقم و عمیقاً با این ارزیابی موافقم. به عنوان کسی که مستقیماً در تصمیمگیریهای کمیته مرکزی و دفتر سیاسی در این دوره پرتلاطم دخیل بودهام، عمیقاً این حقیقت را درک میکنم که: همه پیروزیهای انقلاب ویتنام، از پیروزیهای باشکوه در تاریخ گرفته تا دستاوردهای شگفتانگیز امروز، از رهبری خردمندانه و ماهرانه حزب سرچشمه میگیرد.
«نقش رهبری» حزب در این دوره تاریخی به وضوح در سه جنبه اصلی نشان داده شده است:
اولاً، در مورد تفکر و جهتگیری: حزب، چشمانداز استراتژیک برتری را نشان داده است که منعکسکننده جایگاه زمانه است. برای آمادهسازی کشور برای یک «عصر جدید» - عصر پیشرفت ملی - حزب صرفاً به مسائل فوری نپرداخته است. حزب تغییرات قابل توجهی در تفکر خود ایجاد کرده و به استانداردهای پیشرفته حکمرانی جهان نزدیک شده است.
تصمیم اخیر برای انجام یک انقلاب در ساختار سازمانی، روشنترین گواه این امر است. این اوج تفکر نوآورانه، جسارت نگاه مستقیم به حقیقت و حذف شجاعانهی شیوههای منسوخ و عقبمانده برای ساختن آیندهای شکوفا است.
بدون دوراندیشی و عزم سیاسی تزلزلناپذیر حزب، ما به سختی میتوانستیم چنین سیاستهای تاریخی مهم و پیشگامانهای را تدوین کنیم.
دوم، در مورد روشهای اجرا و عناصر جدید: این نکته، نکتهی برجستهی ویژهی این دوره است. نقش محوری حزب نه تنها در صدور قطعنامههای خردمندانه، بلکه در اقدام قاطع نیز هست، «آنچه را که منظورتان است بگویید و آنچه را که میگویید انجام دهید». ما شاهد تغییر اساسی در نحوهی انجام کارها بودهایم: کمیتهی مرکزی ابتدا الگو قرار میدهد و تمام سطوح از آن پیروی میکنند؛ هر مرحله به طور کامل و مؤثر انجام میشود.
اجماع اجتماعی گسترده اخیر و تأثیر مثبت آن، ناشی از اقدامات قاطع و رهبری مثالزدنی کمیته مرکزی، دفتر سیاسی و دبیرخانه بود. به طور خاص، نقش دبیرکل تو لام - "معمار اصلی" - را نمیتوان نادیده گرفت. او به شدت الهامبخش، هدایتکننده و شعلهورکننده عزم و اراده در کل سیستم بوده است.
سوم، این امر مستلزم عزم راسخ و تزلزلناپذیر در مواجهه با مشکلات و چالشها است. شرایط فعلی ایجاب میکند که نقش رهبری حزب بیش از هر زمان دیگری مورد تأکید قرار گیرد.
ما نه تنها تحت فشار هستیم تا به رشد دو رقمی بالا دست یابیم تا آرمان «مردمی ثروتمند، ملتی قوی» را محقق کنیم، کشور را به توسعهای شکوفا و قدرتمند هدایت کنیم و رفاه و شادی مردم را تضمین کنیم؛ بلکه دائماً و پیوسته با موقعیتهای غیرمنتظره در جهانی بیثبات و غیرقابلپیشبینی روبرو هستیم.
این موارد شامل بلایای طبیعی شدید، بیماریهای همهگیر بیسابقه یا تحولات سیاسی جهانی سریع و غیرقابل پیشبینی میشود.
همه این عوامل، روز به روز و ساعت به ساعت، مستقیماً بر هر جنبهای از زندگی سیاسی و اجتماعی کشور تأثیر میگذارند و نیاز مبرمی را ایجاد میکنند که رهبری حزب واقعاً ثابت قدم باشد.
آرامش، خرد و قاطعیت حزب، پایه و اساس اعتماد تزلزلناپذیر، متحد کردن مردم و تبدیل چالشها به فرصتها است. حزب حقیقتاً سکاندار توانمند، هسته تعیینکننده همه پیروزیها است که کشور را از میان موانع و چالشها عبور میدهد تا با اطمینان به جلو حرکت کند و به دوران جدیدی صعود کند.
منبع: https://tuoitre.vn/sap-xep-lai-giang-son-tu-duy-chien-luoc-va-tam-nhin-vuot-thoi-gian-20251212094314233.htm






نظر (0)